چه می گذرد در این دنیا
هنگامه ای است
تمام عمرمان با تصویر جنگ گذاشت
ایران و عراق
بوسنی و صربستان
افغانستان و افغانستان
سوریه و عراق
یمن و یمن
پاکستان و پاکستان
روسیه و اکراین
فلسطین و اسراییل
این همه کشته برای
خودخواهی و زیاده خواهی صاحبان ثروت و قدرت
برای فربه شدن کارخانه های اسلحه سازی و بنگاههای کثیف انباشت پول
فقط برای هیچ
و البته می شود در فضاهای دیگر این دنیا زیست
گوشه ای آرام را یافت
تلویزیون و رادیو و روزنامه را بست و زندگی کرد
بی هیچ آزاری برای دیگران
و اگر از دستت بر آید و توفیق یابی کمکی و دستگیری ای
اما چه کنیم که آموخته ایم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
گویا صلح و آرامش برای همه جهانیان هنوز خیالی دور از دسترس است.
تا نفسهای بیمار هست
جنگ هست
از جنگ در خانواده
تا جنگ سرزمینها

سلام، بوی خوش صبح، بعد از سالها باز ...

چه می گذرد در این دنیا
هنگامه ای است
تمام عمرمان با تصویر جنگ گذاشت
ایران و عراق
بوسنی و صربستان
افغانستان و افغانستان
سوریه و عراق
یمن و یمن
پاکستان و پاکستان
روسیه و اکراین
فلسطین و اسراییل
این همه کشته برای
خودخواهی و زیاده خواهی صاحبان ثروت و قدرت
برای فربه شدن کارخانه های اسلحه سازی و بنگاههای کثیف انباشت پول
فقط برای هیچ
و البته می شود در فضاهای دیگر این دنیا زیست
گوشه ای آرام را یافت
تلویزیون و رادیو و روزنامه را بست و زندگی کرد
بی هیچ آزاری برای دیگران
و اگر از دستت بر آید و توفیق یابی کمکی و دستگیری ای
اما چه کنیم که آموخته ایم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
گویا صلح و آرامش برای همه جهانیان هنوز خیالی دور از دسترس است.
تا نفسهای بیمار هست
جنگ هست
از جنگ در خانواده
تا جنگ سرزمینها

تبریک سال نو

سلام به آشنایان بوی خوش صبح

 

سال جدید را به همه ایرانیان عزیز و هر کسی که نوروز را با تازه شدن خود، قدر می داند تبریک می گویم.

 

شاد و سالم باشید- سید مهدی سلطانی

تابستان، المپیک، جهان، دردها و امیدها، اهداف هزاره، آموزش و پرورش، ما، حضرت حافظ و ...؟!

 

سلام آشنایان بوی خوش صبح

روزهای گرم تابستانیتان سرشار از تازگی و خرمی

این روزها بازیهای المپیک در "ریو دو ژانیروی" برزیل در حال برگزاری است. انگیزه ای برای پیگیری آنها ندارم، گرچه هم ورزشکارم و هم ورزش دوست!

 در واقع المپیک و دهها تورنومتر ورزشی دیگری که در سراسَر جهان و ایران در طول سال برگزار می شود دیگر برایم آن معنای کامل را ندارند. حلقه های پنج رنگ پرچم سفید المپیک نشان از انسانهای متنوع پنج قاره ای می دهند که قرار است دوشادوش هم به سمت انسانیت، وحدانیت، مهربانی، محبت، فداکاری و عشق حرکت کنند اما دریغ و صد افسوس که ...

 البته انسانهای بسیاری در سراسر گیتی در حال حرکت بدین سمتِ دلنشین هستند که اگر آنها نبودند حتی طعم شیرین طلوع آفتاب، خنکای دلنواز غروبش و لطافت عطر آگین قطرات باران و همراهی دلنشین دو انسان را هم کم کم می بایست در آلبومها و آرشیوهایمان جستجو می کردیم، اگر همچنان برایمان اهمیت داشتند!

 خاور میانه در آتش است، شصت سال است مردمانی با هویتهای فلسطینی و اسرائیلی با یکدیگر می جنگند و هر چه مصلحانی در اقصی نقاط جهان تلاش می کنند تا آتش این بلیه خانمانسوز به طور کامل فروکش کند بعضی دیگر که یا منافعشان اجازه نمی دهد و یا اعتقادات دینی اشان! مانع می شوند!

  پنج سال است که مردم سوریه با هر نگرش و دین و تفکر و اعتقادی که همه در درجه دوم بعد از انسانیتند، به جای صدای جیر جیرکهای شب با صدای گلوله می خوابند و صبح ها نیز این غرش دهشتناک هواپیما و موشک و کاتیوشاست که جایگزین نوای سراسر خاطره و شور خروسهای خانگی از خواب بیدارشان می کند!

  پانصد هزار کشته آن هم تنها در عرض پنج سال فقط برای آنکه همچنان بایست غرب و شرق، شیعه و سنی و من و تویی برای منافع زیاده از حد و یا حفظ قدرت، بدست آوردن آن یا ازدیادش و به تبع آن افزایش ثروتشان و آرام کردن شهوت و حرص و هوس پایان ناپذیرشان بجنگند، تا چه شود، نمی دانم!

  مگر نتیجه همه صفحات مربوط به جنگ تاریخهای پشت سرمان مربوط به کسانی که با چنگ زدن به مثلث زر و زور و تزویر با دنیا روبرو شده اند و یا حتی به نام عقیده اشان- که تنها خود بهترین عقیده می پندارندش- با دیگران جنگیده اند چه بوده است که بعد از این چیزی بهتر از آن باشد؟

 مردم یمن، بحرین و افغانستان هم همچنان در وحشت غرش توپ می خوابند و بچه هایشان عادت کرده اند که دیگر نترسند! در کوچه ها با توپ بازی کنند و بی خیال آن باشند که ناگهان بر سرشان به جای توپ شوت شده از سوی دوستشان، گلوله ایی فرود آید که در شلیکش هیچ نقشی نداشته اند!

 این صحنه ها تکرار تلخ توحش بشریت در تاریخ است که جنگاورانی در قالب حداقل دو گروه،  خارج از قلعه ها با هم می جنگیدند، آنقدر تا در نهایت یکی غالب باشد و دیگری مغلوب! و آنگاه آنها که به خیال خود پیروز میدان می شدند به قلعه شکست خوردگان هجوم می بردند و می خوردند و می بردند و هتک حرمت می کردند و از همه درد آور تر آخر شب بر روی جنایاتی که خلق کرده اند جشن و بزمی ترتیب می دادند و شراب زهر مار می کردند و چون اکثر لشکریان مرد بودند و مرد سالاری حاکم، به وسیله زنانِ مغلوبان در اوج ناراحتی و غضب آنان، شهوت خویش را اطفاء می کردند و شادمان از این همه فتح و پیروزی ظاهری به خواب می رفتند و فردای آن روز آنچه به دردشان نمی خورده را آتش می زدند و زنان و کودکانی که به خاطر شرایط تربیت شدنشان حاضر نبوده یا اجازه داده نشده اند تا در جنگ شرکت کنند و بنابراین کشته نشده اند را با خود به عنوان اسیر کاری و جنسی می برده اند و ...

و امروز مگر ماهیت عمل بخشی از شش میلیارد عضو انسانی روی زمین به غیر از آن است!

  المپیک بیش از آنکه رسالت اصلی اش که همان فلسفه پدیداریش باشد را برای جهان و جهانیان فریاد بزند و تبدیل به بزرگترین کمپینهایی برای نجات بشریت از فقر و جنگ و بی عدالتی باشد وسیله ای شده است برای رشد اقتصاد ظاهری یک کشور، تلاش جسمی و البته بعضا روحیِ فردی ورزشکاران، ایجاد حس رقابت و انگیزه در میان نوجوانان و کودکان ورزشکار در اقصی نقاط جهان برای رسیدن به افتخار، رشد امکانات ورزشی کشورها بالاخص کشور میزبان و حسن استفاده و سوء استفاده سرمایه داران و قدرتهای مالی جهت افزایش سرمایه خود و ....

 و البته این درد تغییر کارکرد و یا کاهش اثر و از همه بدتر کژ کارکرد برای بسیاری از ساخته های فیزیکی و معنوی عظیم، عمیق و با ارزشتر حاضر در دنیا همچون مساجد، کلیساها، دیرها،کنشتها و گاه حتی دانشگاه و مدرسه و حوزه نیز قابل ذکر است.

  چه بنده که تنها گاهی اخبار المپیک را در این روز ها پیگیری می کنم و چه آنهایی که میلیاردها تومان و دلارِ به ظاهر حلال و به باطن ... در این روزها از این رویداد بزرگ ورزشی به جیب می زنند و چه آنها که ساعتها وقت خود را صرف تجزیه و تحلیل مسابقات برای ارتقای ورزشکاران کشورشان در سالهای آینده می کنند و چه دیگرانی که ... همه و همه می دانیم که المپیک امسال هم تا چند روز دیگر تمام می شود اما سایه جنگ طلبان و جنگ افروزان و اندیشه جنگ و نزاع همچنان در جهان باقی باقی خواهد ماند. سایه منیتها و خودخواهیها و دیگران را ندیدنها!

بایست چون گذشتگان تلاشی جانانه کرد، اگر تاریخ را خوب بخوانیم می بینیم که علیرغم همه زشتیهای موجود که همچنان درد شناسان را می رنجاند، بشر راه عظیمی را برای گذر از وحشی گریهای  ظاهری و باطنی و ساری و جاری در جای جای دنیا طی کرده تا به اینجا رسیده است.

اهداف توسعه هزاره (از بین بردن فقر شدید و گرسنگی- دست یافتن به آموزش ابتدایی همگانی- گسترش و ترویج برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان- کم کردن مرگ کودکان- بهبود سلامت مادران- مبارزه با ایدز، مالاریا و دیگر بیماری ها-تضمین پایداری محیط زیست- گسترش مشارکت جهانی برای توسعه) که بر آمده از خرد جمعی، دغدغه های عالی و مبارزات میدانی و علمی انسانهایی بسیار در طول صده های گذشته و دهه های اخیر می باشد اهداف بلندی است که گام نهادن جدی تر در مسیر آنها سرعت قطار انسان به سمت خوبیها را فزونی می بخشد.

آنها که به دنبال برده داری مدرن و استثمار جدید و ظلمهای استحمار گونه و چپاول انسان در سطوح مختلف از خانواده تا سیاست مشغول هستند تنها و تنها با تلاش دو چندان ما در عرصه انسانیت، وحدانیت، علم، مهر، لطف و دوستی تغییر خواهند کرد. اگر خودشان نه، نسلهای آینده اشان حتما!

امید که ما از دسته دوم باشیم و به سهم خودمان جهانی را بسازیم که کودکان آینده در سراسر گیتی کمتر آشناییتی با مفاهیمی چون ظلمِ به یکدیگر داشته باشند چه برسد به جنگ افروزی و جنگ طلبی و جزئی از ارکان مثلث زر و زور و تزویر شدن!

 یادمان باشد اگر در دهه های آینده همچنان آدمیان از جنگ طلبان، متحجران، خودبینان، هوس بازان، زورگویان و ظالمان رنج ببرند، این مخربان عالم بشری همین کودکان معصوم و دوشت داشتنی امروز هستند که تنها یک آموزش وپرورش فراگیر، صحیح و مبتنی بر اصول تربیت فرزندی قدرشناس، دوستی دستگیر، برادر و خواهری دلسوز، دانش آموزی با انگیزه و هدفدار و کوشا و شهروندی قانونمدار می توانسته آنها را مبدل به یک انسانِ جهانی "همنوع-طبیعت" دوست نماید.

یادمان باشد:

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک         چو درد در تو نبیند که را دوا بکند

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار                که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند

 

تازه باشیم- سید مهدی سلطانی